بیا و با خود باران بیاور
*این الطالب بدم المقتول بکربلاء*
🌹⏰🌹⏰🌹⏰🌹جاده های جمکرانی به ناله در آمده اند و آفرینش یکصدا تورا میخوانند که ما را دریاب.
تو را استغاثه می کنند که:
»این معز الاولیاء...«
تو را تمنا می کنند که:
»این الطالب بدم المقتول بکربلاء«
بگو ظهورت کی در می یابد وجود خسته ما را...!
و سالهاست در پس پرده اشک، کوچه باغ نگاه مهربانت را در تجسّم آه می بینم،
سالهاست نگاهم به دَر، مانده،
وسالهاست دیوار زمان، انتظار شکستن را می کشد...
ابراهیم بت شکن دوران، فرزند ناجی نوح...!
بیا و کشتی طوفان زده ما را که بی قرار است به ساحل امن برسان،
و مگذار در اقیانوس پر تلاطم فراق، جان دهیم.
مولای من!
چه قرنها، چه عصرها و چه جمعه ها که زمان به انتظار آمدنت
بر سر راهت به انتظار نشست و تو ای محب عرش و فرش ای مهدی فاطمه (سلام الله علیها)
حتی به ناز نیم نگاهی بر قامت خمیده منتظران دیرینه ات نینداختی.
مولای غریبم!
دیگر سکوت چشمها شکسته،
بغض های نشکفته باز شده،
قلب های بی آهنگ، تپیدن گرفته
و آغوش زمان به آمدنت گشوده گشته.
مولای غریب!
هر روز بر کوچه های سرد و یخ بسته ظلمت قدم می نهیم
آنقدر بوی نفرت از وجود دیوانِ آدم نما برخاسته،
آنقدر زمین سرد است که تنها قدمهای گرم تو،
یارای آب کردن برفهای زمستان بی بهارش را دارد،
مولای من!
چشمهایم در این ظلمت نمی بیند،
چراغ فروزان راه ما بیا...!
__________________________
آقا جان یاابن الحسن (عج الله تعالی فرجه الشریف)
از بس که در فضای بی تو نفس کشیدیم دیگر خسته شدیم
بیا و با خود باران بیاور...